گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۲۰ - پهلوان

 

عاشق که مراد خویش جوید مادام

هرگز نرسد ز وصل دلدار بکام

پروانه که سوخت جان خویش از پی وصل

آنسوخته را شه مه اقبال تمام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » صنف چهارم که غلام و پیش برست

 

ای سرو سهی خاک رهت وقت خرام

کی صورت مه بود چو حسن تو تمام

هر کسکه ترا بنده بود پادشه است

در بندگی تو پادشاه است غلام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ ششم هفت غلام است

 

ای آنکه بحسن شهره یی در ایام

هرگز نرسد شکست ایماه تمام

شاید که کند زمانه از هفت اختر

در پاس تو بر بام فلک هفت غلام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف چهارم که غلام و پیش برست » برگ نهم چهار غلام است

 

ای آنکه بحسن و خوبیی ماه تمام

ترک فلک از بندگیت یافته کام

آرند ز خسروان پی بند گیت

روم و ختن و هند و حبش چار غلام

اهلی شیرازی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶

 

ای نام تو در هر لغتی ذکر انام

وز تذکرهٔ نام تو شیرین لب و کام

بی‌نام تو شعله‌ها تباهند تباه

با نام تو کارها تمامند تمام

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷

 

ای درگه خاصت از شرف کعبه عام

وی چرخ به سدهٔ تو در سجده مدام

نام تو از آن زمانه محراب نهاد

تا خلق به سجدهٔ تو آیند تمام

محتشم کاشانی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹

 

تا کار جهان به کام کس نیست مدام

عیش تو مدام باد و کار تو تمام

در مجلس عشرت تو غم خوردن دهر

یارب که بود چو روزه در عید حرام

وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول

 

انصاف بده ای فلک مینا فام

کز این دو کدام خوبتر کرد خرام

خورشید جهانتاب تو از جانب صبح

یا ماه جهانگرد من از جانب شام

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

روزها میبود مشغول صیام

یک ته نان میرسیدش وقت شام

شیخ بهایی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

در کوی هوس خاک نشینم ایام

هر روز سحر به خدمتم آید شام

صد قافله خواب پیش بختم به سجود

صد دریا ز هر نزد عیشم به سلام

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

بر خوان صلات تا به کی لقمه خام

در جام عطات چند این آب حرام

صبری که نمک برشته تر گردد دل

سعیی که به من سرشته تر گردد جام

نظیری نیشابوری
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

در مذهب ما دویی حرامست حرام

اینک من و تو دویی کدامست کدام

در میکده آن نغمه منصور شنو

گاه از دهن شیشه و گاه از لب جام

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

چون اخگرت از شعله بجوشد ز مسام

خامی تو هنوز ای به هستی بدنام

می‌سوز مگر پخته شوی زآن که بود

خاکستر پخته بهتر از شعله خام

فصیحی هروی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۶

 

فارغ شده‌ام ز ننگ و آسوده ز نام

چون من نگرفته کس ز رسوایی کام

سودای دلم همیشه طغیان دارد

دیوانه عشق را بهارست مدام

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۷

 

مگذار کُمیت فهم را سست لجام

کز منزل خویش بگذری چندین گام

مغرور به عقل خود نمی‌باید شد

سالم نجهد شناور از بحر، مدام

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۸

 

از مژده خویش پیشتر نه دو سه گام

بشتاب که خرسند نگردم به پیام

گوشم خبرت جوید و چشمم دیدار

گو چشم ز گوش پیشتر یابد گام

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۹

 

از گریه نکرد ضعف در دیده مقام

وز درد نشد نظاره بر دیده حرام

در رهگذر مرغ خیالت چشمم

در زیر غبار مانده چون حلقه دام

قدسی مشهدی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱

 

ای گل شده بی‌رخ نکویت بدنام

وز شرم لب تو باده گردیده حرام

ابروی ترا هلال گفتم، مه نو

بالید به خود چنانکه شد ماه تمام

فیاض لاهیجی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۳

 

ای آنکه نباشد از نمازت جز نام

طاعت ببرت همین قعود است و قیام

در راه خدا ز بس سبکخیزی تو

تکبیر نگفته داری انداز سلام

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۴۸ - تاریخ بنای خانه یی

 

این خانه که باد منزل عیش مدام

هر شیشه اش از باده عشرت یک جام

هر سو نگری کتاب یا آیینه است

القصه که «در صورت و معنی » است تمام

واعظ قزوینی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode