×
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹
ای آن که شب و روز خدا می طلبی
کوری گرش از خویش جدا می طلبی
حق با تو به صد زبان همی گوید راز:
سر تا قدمت منم، که را می طلبی؟
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰
ای صوفی صافی که خدا میطلبی
او جای ندارد، ز کجا میطلبی؟
گر زانکه شناسی اش چرا می خواهی
ور زانکه ندانی اش که را میطلبی؟
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۵۷۵
عشق آن تو شد، تواش کجا میطلبی
با توست ازین و آن چرا میطلبی
با آن که چو غنچه رسته گل در بغلت
تو نکهتش از باد صبا میطلبی