×
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۶۴
ایزد که بنای دولتت عالی کرد
نگذاشت که خصم با تو محتالی کرد
گر خصم نکرد دل ز کینت خالی
اندیشهٔ تو جهان ازو خالی کرد
اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۵
زلف تو، که صد سینه ز دل خالی کرد
بر قامت همچون الفت دالی کرد
گفتم: کشمش ببند، متواری شد
سر در کمرت نهاد و که مالی کرد
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶
افسوس که بخت بد کم اقبالی کرد
هر روز شبی و هر شبم سالی کرد
هم چرخ که هرچند دلم پرخون کرد
خون دل من خورد و دلم خالی کرد