مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷
افکند دلم زمانه در زاریها
در دیده من سرشت بیداریها
امید تو میداد مرا یاریها
تا جان نبرم چنین به دشواریها
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۵
در عشق تو گرچه هست دلداریها
من مست نیم تا بکنم زاریها
یا رب تو مرا مست شرابی گردان
کز بهر وجود اوست هشیاریها
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵
تا با تو بوم نخسبم از یاریها
تا بیتو بوم نخسبم از زاریها
سبحانالله که هردو شب بیدارم
تو فرق نگر میان بیداریها
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۵
شب تا به سحر همیکنم زاریها
در شدت تنهایی و بیماریها
از هجر فکندیم به دشواریها
ای یار کجا شد آن همه یاریها
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲
ای شهد لبت دوای بیماریها
وی دیده دل از زلف تو دلداریها
آسان تو کنی مگر که در راه غمت
افتاده دلم به دام دشواریها
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸
دور از تو شبی در اثر زاریها
دیدم ز تو در خواب بسی یاریها
زان شب دگرم خواب نه، سبحان الله
یک خواب وز پی این همه بیداریها؟!
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴
یک عمر از او به حسرت یاریها
شبها گذراندم همه در زاریها
آخر مردم بلی ز غم لازم داشت
یک خواب چنین آن همه بیداریها