گنجور

فلکی شروانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

بد دوش چه، راز، با که، با یار مرا

پنهان ز که، از خصم، چه انکار مرا

داد از چه، ز لب، بوسه بسیار مرا

برد از چه، ز دل، بد آنچه تیمار مرا

فلکی شروانی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

عشق تو که آزرد دل زار مرا

پر ساخت ز خون دیده خونبار مرا

خواهم که بسوزد دل بیمار مرا

آزاد کند جان گرفتار مرا

فضولی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳

 

شد یار و به غم ساخت گرفتار مرا

نگذاشت به درد دل افکار مرا

چون سوی چمن روم که از باد بهار

دل می‌ترقد چو غنچه، بی‌یار، مرا

وحشی بافقی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

دردم که بهار نیست گلزار مرا

هجرم که علاج نیست بیمار مرا

پیراهن صبرم که ز دست غم دوست

چاکی شده سر نوشت هر تار مرا

فصیحی هروی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

پیری از عمر کرده بیزار مرا

افگنده غم زمانه از کار مرا

در خانه تن خاک نشین باشم چند؟

ای مگر بیا زخاک بردار مرا

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode