×
فلکی شروانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱
بد دوش چه، راز، با که، با یار مرا
پنهان ز که، از خصم، چه انکار مرا
داد از چه، ز لب، بوسه بسیار مرا
برد از چه، ز دل، بد آنچه تیمار مرا
فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۴
عشق تو که آزرد دل زار مرا
پر ساخت ز خون دیده خونبار مرا
خواهم که بسوزد دل بیمار مرا
آزاد کند جان گرفتار مرا
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳
شد یار و به غم ساخت گرفتار مرا
نگذاشت به درد دل افکار مرا
چون سوی چمن روم که از باد بهار
دل میترقد چو غنچه، بییار، مرا
فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳
دردم که بهار نیست گلزار مرا
هجرم که علاج نیست بیمار مرا
پیراهن صبرم که ز دست غم دوست
چاکی شده سر نوشت هر تار مرا
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹
پیری از عمر کرده بیزار مرا
افگنده غم زمانه از کار مرا
در خانه تن خاک نشین باشم چند؟
ای مگر بیا زخاک بردار مرا