گنجور

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲۷

 

مگریز ز من که من خریدار توام

در من بنگر که نور دیدار توام

در کار من آ که رونق کار توام

بیزار مشو ز من که بازار توام

مولانا
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۲

 

عمریست که من کشته دیدار توام

دیریست که مست چشم بیمار توام

در جان منی ز عین دلجویی من

منهم ز میان جان طلبکار توام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۴

 

ای راحت جان که مست دیدار توام

دیریست که مست چشم بیمار توام

در بند توام چو آهوی سر به کمند

از پیش تو چون روم گرفتار توام

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۷۰

 

ساقی نظری که سمت دیدار توام

خود شاهد حالی که گرفتار توام

دعوی نکنم که من خریدار توام

تو یوسف و من سگی ز بازار توام

اهلی شیرازی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۲۴۳

 

در گلشن ایجادم اگر خار توام

بی قدر متاعم و به بازار توام

مخلوق توام اگر چه طاعت نکنم

در کار تو نیستم ولی کار توام

میرداماد
 
 
sunny dark_mode