×
قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۳
عاشق که مدام محو دلدار بود
کی جز به نظارهاش سر و کار بود
حیرتزده را که دارد از حیرت باز؟
آیینه گرسنه چشم دیدار بود
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶
هر کس که ملایمت به او یار بود
از خست پیشگان در آزار بود
مانند مگس که از تمام اعضا
با گوشهٔ چشم بیشتر کار بود
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۷
حیف از صنمی که زشت کردار بود
با هر خس و خاریش سروکار بود
از نعمت حسنش مطلب کام مراد
گندم گونی که نان بازار بود
جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۸
با چشم تو آنرا که سروکار بود
در مخمصهٔ عجب گرفتار بود
از یک نگهت جان به سلامت نبرد
هر چند که دل داده جگردار بود
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴
یارب غلطم فزون ز مقدار بود
روزم سیه از خطای بسیار بود
با اینمهه نیست افتخارم بکسی
فخرم همه بر خدای غفار بود
خلیلالله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸
تا این خرد خام تو، معیار بود
این ساختن و شکستت کار بود
تنها نه سرت به پای من خورد به سنگ
هر جا که روی تو سنگ و دیوار بود
۱
۲