گنجور

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۷

 

یکچند دویدیم نه بر راه صواب

برداشته از روی خرد پاک نقاب

اکنون که همی باز کنم چشم زخواب

هم نامه سیه بینم و هم عمر خراب

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۸

 

در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب

آن قدر که ممکن است از وی دریاب

ترسم که چو خواجه سر برآرد از خواب

عمری یابد گذشته و خانه خراب

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

داری ز پی چشم بد ای درّ خوشاب

یک نرگس ناشکفته در زیر نقاب

وین از همه طرفه تر که از بادۀ حسن

یک چشم تو مستت ودگر چشم خواب

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

 

ماییم نهاده سر بفرمان شراب

جان کرده فدای لب خندان شراب

هم دست بجان آمد از ساغر می

هم بر لب ساغر آمده جان شاب

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۰

 

چشم تو همی داشت دلم را بعذاب

گفتم بلب که کار ایشان دریاب

نرمک نرمک لعل توام داد جواب

عاقل نکند میانجی مست و خراب

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۱

 

چون مردمک دیده ام ای در خوشاب

با آنکه بود بخشش من گوهر ناب

از دور اگرم قرص خور آید در چشم

از غایت حرص بر دهان آرم آب

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۰

 

از بانگ سرافیل دمیده است رباب

تا زنده و تازه کرده دلهای کباب

آن سوداها که غرقه گشتند و فنا

چون ماهیکان برآمدند از تک آب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱

 

امروز چو هر روز خرابیم خراب

مگشا در اندیشه و برگیر رباب

صدگونه نماز است و رکوعست و سجود

آنرا که جمال دوست باشد محراب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳

 

اندیشه مکن بکن تو خود را در خواب

کاندیشه ز روی مه حجابست حجاب

دل چون ماهست در دل اندیشه مدار

انداز تو اندیشه گری را در آب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵

 

ای آنکه تو دیر آمده‌ای در کتاب

گر بشتابند کودکان تو مشتاب

گر مانده شدند قوم و از دست شدند

این دست تو است زود برگیر رباب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵

 

بیکار مشین درآ درآمیز شتاب

بیکار بدن به خور برد یا سوی خواب

از اهل سماع میرسد بانک رباب

آن حلقهٔ واصل شد گانرا دریاب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶

 

حاجت نبود مستی ما را به شراب

یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب

بی‌ساقی و بی‌شاهد و بی‌مطرب و نی

شوریده و مستیم چو مستان خراب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷

 

خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب

زیرا ز تو چشم بود پرآتش و آب

شد جانب دل دید دلی چون سیماب

شد جانب تن دید خراب و چه خراب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۸

 

دانیکه چه میگوید این بانگ رباب

اندر پی من بیا و ره را دریاب

زیرا به خطا راه بری سوی صواب

زیرا به سوال ره بری سوی جواب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹

 

در چشم آمد خیال آن در خوشاب

آن لحظه کزو اشک همی رفت شتاب

پنهان گفتم براز در گوش دو چشم

مهمان عزیز است بیفزای شراب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۰

 

دل در هوس تو چون ربابست رباب

هر پاره ز سوز تو کبابست کباب

دلدار ز درد ما اگر خاموش است

در خاموشی دو صد جوابست جواب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۱

 

ساقی در ده برای دیدار صواب

زان باده که او نه خاک دیده است و نه آب

بیمار بدن نیم که بیمار دلم

شربت چه بود شراب در ده تو شراب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲

 

سبحان‌الله من و تو ای در خوشاب

پیوسته مخالفیم اندر هر باب

من بخت توام که هیچ خوابم نبرد

تو بخت منی که برنیائی از خواب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳

 

شب گردم گرد شهر چون باد و چو آب

از گشتن گرد شهر کس ناید خواب

عقل است که چیزها ز موضع جوید

تمییز و ادب مجو تو از مست و خراب

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷

 

گرم آمد عاشقانه و چست شتاب

برتافته روح او ز گلزار صواب

بر جملهٔ قاضیان دوانید امروز

در جستن آب زندگی قاضی کاب

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۹
sunny dark_mode