×
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۱۶ - داستان کبک نر با ماده
تا رفت چنانکه فتنه را خواب از چشم
این بحر هزار چشمه را آب از چشم
ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۷
بربود مرا پسته تو خواب از چشم
وافشاند سرشک همچو عناب از چشم
ماننده شمعم از هوای رخ تو
کز آتش دل میچکدم آب از چشم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۸
ای عشق رخت برده مرا خواب از چشم
سودای توأم گشاده خوناب از چشم
هرچند که یاقوت درخشان باشد
با رنگ رخت ببرده ای آب از چشم