کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۷۳
در عشق تو دل بجان همی کوشد
عاجز شد و همچنان همی کوشد
در سنبل تابدار میپیچد
با نرگس دلستان همی کوشد
پیدا گوید که فارغم، وانگه
[...]
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۱
نیکویی بیش از آن نمی باید
فتنه اندر جهان نمی باید
راست اندازۀ دلم دارد
تنگ تر زان دهان نمی باید
لبکی داری آن چنان کانصاف
[...]
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
نام تو برم زبان بیاساید
یاد تو کنم روان بیاساید
در بر گیرم ترا سرا پایم
تا مغز در استخوان بیاساید
الّا غم تو نماند در عالم
[...]
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹
من چو بچۀ مهر تو بشکستم
وز دست غم تو بی وفا جستم
فارغ شدم و زبان بد گویان
بر خود چو در وصال تو بستم
از آمدنت طمع چو ببریدم
[...]
کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶
ای غمزۀ تیز تو جگر خواره
وی لعل تو طیرۀ شکر پاره
هم وعدۀ تو دراز بی حاصل
هم چشم ضعیف تو ستمکاره
برگشته بصد هزار نومیدی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - وله ایضاً
غلّه کامسال خواجه داد مرا
گر نبد جمله، بود اکثر خاک
اندر انبار من بدولت تو
هست از بادیه فزون تر خاک
نان ازین غلّه خشت پخته بود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱ - وله فی مدیحه و یصف الرّمد
ای آنکه نکرد عقل دانایی
جز خدمت درگهت تمنّایی
وی آنکه ندید ذات پاکت را
گردون هزار دیده همتایی
رای تو چو مهر عالم افروزی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۷ - ایضا له
ای ز ظلم تو همچو لاله ستان
گشته از خون تو جهانی سرخ
شکل تو در قبای سرخ چنانک
بر در اگنده جامه دانی سرخ
یا چو در جامه کشته و مرده
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - وله ایضا
گل باز طراوتی دگر دارد
کز باد بهار جلوه گر دارد
در پوست همی نگنجد از شادی
غنچه ز نشاط آنکه زر دارد
سوسن بزبان حال می گوید
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۴۱ - ایضا له
ای خدمت تو ذخیرة عمرم
وی مدحت تو علاج هر دردم
آثار عنایت تو می بینم
چندانکه بگرد خویش می گردم
در وقت نجشّم خداوندان
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۵۷ - وله ایضا
گر خواجه ز بهر ما بدی گفت
ما چهره ز غم نمی خراشیم
ما جز که ثنای او نگوئیم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۲ - ایضا له
کیست همخانۀ؟ زبان؟ دندان
حکمتی هست اندرین پنهان
باشد از ازدواجشان مضبوط
کدخداییّ خاندان دهان
این همه لین و آن همه شدّت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۰۲ - ایضا له
من نه مردار خوارم ای خواجه
چه فرستی بنزد من لاشه؟
تو چه مرغی که باز نشناسی
طوطی از زاغ و بلبل از باشه؟