×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶
امروز جنون نو رسیدهست
زنجیر هزار دل کشیدهست
امروز ز کندهای ابلوج
پهلوی جوالها دریدهست
باز آن بدوی به هجدهای قلب
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - استفسار کردن اهل قبیله مجنون از حال وی و اطلاع یافتن بر محبت وی با لیلی
تیغی نه به مرحمت کشیده ست
وز ما صله رحم بریده ست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
همسایه که رنج او کشیده ست
هم زآمدنش به جان رسیده ست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - رسیدن کثیر به روضه پر غزالان و خبر آوردن پیش مجنون و جواب آن شنیدن
هر سبزه کزان زمین دمیده ست
روزی دامن بر آن کشیده ست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی
زین نخل کسی رطب نچیده ست
چیدن چه سخن رطب ندیده ست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۸ - شنیدن مجنون شوهر کردن لیلی را و اضطراب نمودن وی از آن
ور نی که گهر به خاک دیده ست
وان دانه در ز خاک چیده ست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - نامه نوشتن لیلی به مجنون و عذر خواستن که شوهر کردن نه اختیار وی بلکه تکلیف مادر و پدر بود
هر کس که چو گل رخ تو دیده ست
یا بوی تو از صبا شنیده ست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۶ - رفتن مجنون به حوالی دیار لیلی و ملاقات و مقالات وی با سگی که در کوی وی دیده بود
کین پای به کوی او رسیده ست
گاهی ز قفای او دویده ست
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۳ - نعت سرور انبیا فخر بنی آدم محمّد مصطفی(ص)
تا صور نیم نوا دمیده ست
رنگ از رخ آسمان پریده ست