گنجور

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۸۶ - در غزل واشارت بمدح حسن ابوالعمید است

 

جانا دل من تو را مرید است

روی تو مرا هزار عید است

آن را که تو شاهدی نگارا

بی شک دانم که او شهید است

در هجر و وصالت غم است و شادی

[...]

قوامی رازی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - آغاز داستان

 

سررشتهٔ غیب ناپدید است

بس قفل که بنگری کلید است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را

 

در نومیدی بسی امید است

پایان شب سیه سپید است

نظامی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۶

 

مائیم حضور نعمت الله

رویش بنگر که نیک پیداست

در آینهٔ تمام اشیا

تمثال جمال او هویداست

در دیدهٔ مست ما نظر کن

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
sunny dark_mode