خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵۴
صبح کرم و وفا فرو شد
خاقانی ازین دو جنس کم جوی
پای طلب از کرم فرو بند
دست از صفت وفا فرو شوی
شو تعزیت کرم همیدار
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر
این پرده دریده شد ز هر سوی
وان راز شنیده شد به هر کوی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی
دیوانهصفت شده به هر کوی
لیلی لیلی زنان به هر سوی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی
من نیز بدان گلاب خوشبوی
خوش میکنم آب خود دراین جوی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را
لیکن چه کنم من سیه روی
کهافتاده بخود نیم در این کوی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۰ - خواستاری ابنسلام لیلی را
چون رفت میانجی سخنگوی
در جستن آن نگار دلجوی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی
شد سوی دیار آن پریروی
باریک شده ز مویه چون موی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع
زان گرگسگانِ اژدهاروی
نازرده بر او یکی سرِ موی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را
لیلی به در آمد از در کوی
مشغول به یار و فارغ از شوی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را
خرگاهنشین، بتِ پریروی
همچون پریان پرید از آن کوی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی
تو سگدل و پاسبانت سگ روی
من خاک ره سگان آن کوی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون
عاشق پسری بد آشنا روی
یک موی نگشته از یکی موی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی
رسم عربست کز پس شوی
ننماید زن به هیچکس روی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی
بر قاعدهٔ مصیبت شوی
با غم بنشست روی در روی
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۵
سرمست درآمد از سر کوی
ناشسته رخ و گره زده موی
وز بی خوابی دو چشم مستش
چون مخموران گره بر ابروی
ترک فلکش به جان همی گفت
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۶
امروز چنانی ای پریروی
کز ماه به حسن میبری گوی
میآیی و در پی تو عشاق
دیوانه شده دوان به هر سوی
اینک من و زنگیان کافر
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱۴
دیوانه شدم ز یار بدخوی
بیگانه پرست و آشنا روی
دل بردن عاشقانست خویش
من جان نبرم ازان جفاجوی
از جعد ترش تن چو مویم
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۰ - آغاز سلسله جنبانیدن مجنون و لیلی
زانو زده قیس در دگر سوی
هم چرب زبان و هم سخن گوی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۰ - آغاز سلسله جنبانیدن مجنون و لیلی
هر دو به نظاره روی در روی
در رفته خیال موی در موی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۱ - پرده برداشتن دمهای سرد از روی لیلی، و دیدن مادر پژمردگی آن گل، و شمهای ازان پرده دریدگی در دماغ پدرش دمیدن، و روان کردن پیر، آب از دو دیده، و لیلی را، چون ریحان سفالین، در گوشهٔ محنت، پای در گل کردن
کازاده جوانی از فلان کوی
شد شیفتهٔ فلان پری روی