نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
آن سایه نه کز چراغ دور است
آن سایه که آن چراغ نور است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
زان آتش اگرچه پر ز نور است
ایمن بود آن کسی که دور است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی
دل بردن زلف تو نه زور است
او هندو و روزگار کور است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی
بردی دل و جانم این چه شور است
این بازی نیست دست زور است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او
گفتا تن من ز جامه دور است
کاین آتش تیز و آن بخور است
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی
آنچ آن من است با تو نور است
دورم من از آنچه از تو دور است
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲
مرکب لنگ است و راه دور است
دل را چکنم که ناصبور است
این راه پریدنم خیال است
وین شیوه گرفتنم غرور است
صد قرن چو باد اگر بپویم
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - گذاشتن مجنون ناقه بچه دار را که در وقت استغراق وی در محبت لیلی به سوی بچه خود باز می گشت و از لیلی دور می انداخت
سرمایه راحت و سرور است
از سود و زیان دهر دور است
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - شنیدن خلیفه آوازه مجنون را در عشقبازی و شعرپردازی و طلب داشتن وی
گفتند که او ز عقل دور است
وز صحبت عاقلان نفور است
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - جواب نوشتن مجنون نامه لیلی را
عشق از طلب مراد دور است
عاشق ز مراد خود نفور است
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۷ - در نصیحت فرزند ارجمند رزقه الله تعالی سعادالدارین و اوصله من مضیق خیر العلم الی فسح مشاهد العین
گرداب طلب وسیع دور است
دریای علوم دور غور است
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۱ - صفت خیّاط
در راه وصال او که دور است
رقصیدن سالکان ضرور است
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱ - مثنوی تذکرهٔ العاشقین
دل مرده، تن فسرده گور است
آواز نی تو، بانگ صور است
صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند
این مرحله خوفناک و دور است
زاد سفری تو را ضرور است
تاریک شبست و راه تاریک
ای وای به رهروی که کور است
دزدیست اجل که گاو و بیگاه
[...]