نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۵ - در مدح شروانشاه اخستان بن منوچهر
آن روز که روز بار باشد
نوروز بزرگوار باشد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی
گفتا که چو خصم یار باشد
با تیغ مرا چهکار باشد؟!
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی
زن گر نه یکی هزار باشد
در عهد کماستوار باشد
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳
آن را که چو تو نگار باشد
با خویشتنش چه کار باشد؟
ناخوش نبود کسی که او را
یاری چو تو در کنار باشد
ناخوش چو منی بود که پیوست
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۴
آن جا که چو تو نگار باشد
سالوس و حفاظ عار باشد
سالوس و حیل کنار گیرد
چون رحمت بیکنار باشد
بوسی به دغا ربودم از تو
[...]
مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵
تالعل تو سنگبار باشد
بس دیده که اشکبار باشد
در بحر غم تو هر که افتد
در آرزوی کنار باشد
هرگز دل من قرار گیرد
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۹
آن را غم تو یار باشد
با خوش دلیش چکار باشد؟
صوفی چو شکست توبه، ساقی
مگذار که هوشیار باشد
مستی که سبو کشد، مپندار
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۸ - راه نمودن فرزند، قره العین عین الدین خضر را، که از ظلمات دنیا سوی روشنایی گراید، رواه الله من عین الحیوة عمره، کالخضر، بصحه الذات
در هر چه ترا شمار باشد
آن کن که صلاح کار باشد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۰ - عزیمت دوستان جانی سوی مجنون، و او را از دیو لاخ کوه، به افسون، در حلقهٔ مردمان در آوردن، و سایه گرفتن آواز درختان سایهدار، و چون باد سوی باغ دویدن، و آهنگ مرغان باغ کردن، و با بلبل گلبانگ زدن
آنرا که خیال یار باشد،
با سرو و گلش چکار باشد؟
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۱ - دل دادن مجنون، سگی را که در کوی دلدار دیده بود، و بازوی خون را طوق گردن او ساختن، و تن استخوان شده را گزند دهان و مزد دندان او کردن و به زبان چربش نواختن
از یار، چو بهره خار باشد،
با بوی گلم چکار باشد؟
کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۲ - خرم
گویم به تو نام آن شکرلب
شیرینتر ازین چه کار باشد؟
خرما بگزین و بفکن از وی
چیزی که میان خار باشد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم
زن گرنه یکی هزار باشد
در عهد، کم استوار باشد