نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون
لیلی پسِ پردهٔ عماری
در پردهدری ز پردهداری
از پردهٔ نام و ننگ رفته
در پردهٔ نای و چنگ رفته
نقل دهن غزلسرایان
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی
نوفل ز چنین عتاب دلکش
شد نرم چنانکه موم از آتش
برجست و به عزم راه کوشید
شمشیر کشید و دِرع پوشید
صد مرد گزین کارزاری
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۳ - عتاب کردن مجنون با نوفل
مجنون چو شنید بوی آزرم
کرد از سر کین کمیت را گرم
با نوفل تیغزن برآشفت
کای از تو رسیده جفت با جفت!
احسنت زهی امیدواری
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم
گنجینهگشای این خزینه
سر باز کند ز گنج سینه
کانروز که نوفل آن سپه راند
بیننده بدو شگفت درماند
از زلزلهٔ مصاف خیزان
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - رهانیدن مجنون آهوان را
سازندهٔ ارغنون این ساز
از پرده چنین برآرد آواز
کان مرغ به کام نارسیده
از نوفلیان چو شد بریده
طیارهٔ تند را شتابان
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - سخن گفتن مجنون با زاغ
شبگیر که چرخ لاجوردی
آراست کبودیی به زردی
خندیدن قرص آن گل زرد
آفاق به رنگ سرخ گل کرد
مجنون چو گل خزان رسیده
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - بردن پیرزن مجنون را در خرگاه لیلی
چون نور چراغ آسمانگرد
از پردهٔ صبح سر به در کرد
در هر نظری شگفت باغی
شد هر بصری چو شبچراغی
مجنون چو پرنده زاغ پویان
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابنسلام
غواص جواهر معانی
کرد از لب خود شکر فشانی
کانروز که نوفل آن ظفر یافت
لیلی به وقایه در خبر یافت
آمد پدرش زبان گشاده
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی
فرزانه سخنسرای بغداد
از سرّ سخن چنین خبر داد
کان شیفتهٔ رسن بریده
دیوانهٔ ماه نو ندیده
مجنونِ جگر کباب گشته
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
دهقان فصیح پارسی زاد
از حال عرب چنین کند یاد
کان پیرِ پسر به باد داده
یعقوب ز یوسف اوفتاده
چون مجنون را رمیدهدل دید
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - وداع کردن پدر مجنون را
چون دید پدر که دردمند است
در عالم عشق شهربند است
برداشت ازو امید بهبود
کان رشتهٔ تب پر از گره بود
گفت ای جگر و جگرخور من
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۲ - آگاهی مجنون از مرگ پدر
روزی ز قضا به وقت شبگیر
میرفت شکاریای به نخجیر
بر نجد نشسته بود مجنون
چون بر سر تاج دُر مکنون
صیاد چو دید بر گذر شیر
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع
صاحبخبرِ فسانهپرداز
زین قصه خبر چنین کند باز
کان دشتْبساطِ کوهْبالین
ریحانِ سراچهٔ سفالین
از سوگ پدر چو باز پرداخت
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی
رخشنده شبی چو روز روشن
رو تازه فلک چو سبز گلشن
از مرسلههای زر حمایل
زرین شده چرخ را شمایل
سیاره به دست بند خوبی
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون
روزی و چه روز؟ عالم افروز
روشن همه چشمی از چنان روز
صبحش ز بهشت بردمیده
بادش نفس مسیح دیده
آن بخت که کار ازو شود راست
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - نامهٔ مجنون در پاسخ لیلی
بود اول آن خجسته پرگار
نام ملکی که نیستش یار
دانای نهان و آشکارا
کو داد گهر به سنگ خارا
دارای سپهر و اخترانش
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او
صراف سخن به لفظ چون زر
در رشته چنین کشید گوهر
کز نقد کنان حال مجنون
پیری سره بود خال مجنون
صاحب هنری حلالزاده
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۸ - دیدن مادر مجنون را
مادر چو ز دور در، پسر دید
الماس شکسته در جگر دید
دید آن گل سرخ زرد گشته
وآن آینه زنگ خورد گشته
اندام تنش شکسته شد خرد
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۹ - آگاهی مجنون از وفات مادر
چون شاهسوار چرخ گردان
میدان بستد ز همنبردان
خورشید ز بیم اهل آفاق
قرابهٔ مِی نهاد بر طاق
صبح از سر شورشی که انگیخت
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را
لیلی نه که لعبتِ حصاری
دز بانویِ قلعهٔ عماری
گشت از دَم یار چون دُم مار
یعنی به هزار غم گرفتار
دلتنگ چو دستگاه یارش
[...]