گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۴

 

ستر است و ستایر و ستور است

بردار حجاب اگر چه نور است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۳

 

عشق است که گوهر محیط است

عشق است که بحر بیکران است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۹۹

 

گر جوهر جان ما بود پاک

ما را نبود ز هیچ کس باک

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۰۱

 

گر زان که تو پاکی ای برادر

هرگز ننهد تو را بر آذر

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۳۶

 

می دار به دست خود ترازو

تا ره نزند کسی تو را زو

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۴۹

 

نه فقر بماند و غنا هم

نه حکم فنا و نه بقا هم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۵

 

ویران شده از رئیس ده ده

از بس که طلب کند که ده ده

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۲۵۷

 

هر چند رئیس ما گزیر است

اما چکنم که ناگزیر است

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode