گنجور

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - ایضاً له

 

با اهل خرد جهان بکین است

مرد هنری از آن غمین است

آن کو به بر خرد مهین است

زین ازرق بی خرد کهین است

بر هر که نشانی از هنر هست

[...]

ابوالفرج رونی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲

 

روی تو به حسن حور عین است

کوی تو بهشت راستین است

از بهر نثار خاک پایت

چون دست دلم در آستین است

رخسار تو لاله ربیع است

[...]

ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش

 

من کاین شکرم در آستین است

ریزم که حریف نازنین است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش

 

این شکل کری نه در زمین است

هر خط که به گرد او چنین است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۸ - در شکایت حسودان و منکران

 

دیر است که تا جهان چنین است

بی نیش مگس کم انگبین است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را

 

مستیز که شحنه در کمین است

زنجیر مبر که آهنین است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را

 

من بسته و بندم آهنین است

تدبیر چه سود قسمت این است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - نامهٔ مجنون در پاسخ لیلی

 

دیری است که تا جهان چنین است

محتاج تو گنج در زمین است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - نامهٔ مجنون در پاسخ لیلی

 

هرچند حصارت آهنین است

لؤلؤی ترت صدف نشین است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او

 

زاهد گفتا چه جای این است

این نیست گیا گل انگبین است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او

 

خرسند همیشه نازنین است

خرسندی را ولایت این است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - وفات یافتن ابن سلام شوهر لیلی

 

القصه، چو قصه این چنین است

پندار که سرکه انگبین است

نظامی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷

 

آنجا همه شیر و انگبین است

این جا بنگر که همچنین است

ساقی غِلمانِ ماه روی اند

شیر و می و شهد و حور عین است

از مجلس ما اگر درآیی

[...]

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

زلف سیه تو مشک چین است

بالای تو سرو راستین است

لعل تو نگین خاتم حسن

وان خط تو نقش آن نگین است

گر موم بود میان خاتم

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۴۲

 

رو طاعت و خیر کن که دین است

دین تو و هم دیانت این است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۷۰

 

جام و می عاشقان چنین است

اول آن است و آخر این است

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode