×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۶ - آه کردن مجنون از درونهٔ پرسوز، و این غزل دود اندود، از دودکش دهان، بیرون دادن
فریاد که جان ز غم زبون شد
وز رخنهٔ دیده دل برون شد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۸
دل از تاب شب هجرانش خون شد
تن مسکین ز آه دل زبون شد
ز دل نالم نگارا یا ز دلدار
ز دیده کاو دلم را رهنمون شد
میان خون دل او را بهشتم
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - عهد وفا بستن لیلی با مجنون و تأکید کردن آن به سوگندان گوناگون
وسواس محبتش فزون شد
وان وسوسه عاقبت جنون شد
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
چون بیهشیش ز سر برون شد
هوشش به نشید رهنمون شد