گنجور

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۵۵ - در غزل است

 

زلف تو شب است و روی تو روز

وصل تو چو روزگار نوروز

بر وصل تو «کس» نشد مظفر

بر دولت کس نگشت پیروز

گشتست دلم چو کبک جانباز

[...]

قوامی رازی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در نعت رسول اکرم (ص)

 

ای شرع تو چیره چون به شب روز

وی خیل تو بر ستاره پیروز

ای عقلِ گره گشای معنی

در حلقه درس تو نوآموز

ای تیغ تو کفر را کفن باف

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۷ - سپردن فرزند خویش به فرزند شروانشاه

 

بسپار مرا به عهدش امروز

کو نو قلم است و من نوآموز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی

 

دانش طلب و بزرگی آموز

تا به نگرند روزت از روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی

 

تشریح نهاد خود درآموز

کاین معرفتی است خاطر‌افروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی

 

می‌باش فقیه طاعت‌اندوز

اما نه فقیه حیلت‌آموز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۱ - آغاز داستان

 

دادش به دبیر دانش‌آموز

تا رنج بر او برد شب و روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون

 

لیلی نه که صبح گیتی افروز

مجنون نه که شمع خویشتن سوز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه

 

می‌کرد نیایش از سر سوز

تا زآن شب تیره بردمد روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - سخن گفتن مجنون با زاغ

 

می‌ریخت سرشک دیده تا روز

مانندهٔ شمع خویشتن سوز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند

 

گفتا پدر توام بدین روز

جویان تو با دل جگرسوز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند

 

امروز بُخور جهد می‌سوز

تا بوی خوشیت باشد آن روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۲ - آگاهی مجنون از مرگ پدر

 

خون جگرم خوری بدین روز

خوانی جگرم زهی جگر سوز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع

 

ترسید که شاهِ آشناسوز

بیگانه شود بدو یکی روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع

 

بودند بر او چو دایه دلسوز

تا رفت بر این یکی شبانروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی

 

خورشید چو تیغ او جهانسوز

پوشیده به شب برهنه در روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او

 

پرسید سلیم کی جگر سوز

آخر تو چه می‌خوری شب و روز؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - خواندن لیلی مجنون را

 

گفتا منم آن رفیق دلسوز

کز من شده روز او بدین روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون

 

چون دید سلام کان جگر سوز

نه خسبد و نه خورد شب و روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۶ - ختم کتاب به نام شروان‌شاه

 

گرچه دل پاک و بخت فیروز

هستند تو را نصیحت‌آموز

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode