×
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۲۶ - ترکیب بند
مستوجب این و بیش ازینم
باشد که چو مردم خردمند
سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲
پیری که ز جای خویش نتواند خاست
الا به عصا کی اش عصا برخیزد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۲ - غنودن نرگس لیلی از بیماری، و مجنون بیخواب را در خواب دیدن، و به نفس تند خویش از جای جستن، و بیرون پریدن، و کمر کوه گرفتن، و مجنون را بر تیغ کوه خراشیده و خسته دریافتن، و دست سلوت بر خستگی او سودن، و مرهم راحت رسانیدن
دید از نظر جمالش
دیوانهٔ خویش را به صد درد
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰
روح القدس آن سروش فرخ
بر قبهٔ طارم زبرجد
میگفت سحر گهی که یا رب
در دولت و حشمت مخلد
بر مسند خسروی بماناد
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۶
توحید و موحد و موحد
این هر سه یکیست نزد اوحد
صد آینه گر یکی ببیند
صد یک بنماید و یکی صد
محدود حدود در ظهور است
[...]