گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

چون زلف تو بی قرارم از تو

چون چشم تو با خمارم از تو

ای گشته چو روزگار بدعهد

سرگشته روزگارم از تو

ای حسن تو بی شمار گشته

[...]

ادیب صابر
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲ - مناجات در حضرت واهب منی و نجات

 

زینسان که امیدوارم از تو

خواهش، به جز این، ندارم از تو

امیرخسرو دهلوی
 

عرفی » ترجیع بند

 

ای مایه جان فگارم از تو

آخر نظری که زارم از تو

بگشای گره ز زلف مشکین

افتاد گره بکارم از تو

بردار کنی اگر دل من

[...]

عرفی
 
 
sunny dark_mode