ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۶
ای سینه روزگار پر جوش
از آتش تیغ آبدارت
هرچ از لب آرزو برآید
ایام نهاده در کنارت
در مدت عمر نارسیده
[...]
نجمالدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم
عشق آمدو کرد عقل غارت
ای دل تو بجان بر این بشارت
ترک عجمی است عشق دانی
کز ترک عجیب نیست غارت
میخواست که در عبارت آرد
[...]
نجمالدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۴ - فصل
عشق آمد و عقل کرد غارت
ای دل تو بجان بر این بشارت
ترک عجبی است عشق و دانی
کز ترک عجیبنیست غارت
شد عقل که در عبارت آرد
[...]
نجمالدین رازی » مجموعهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۳
عشق آمد و کرد عقل غارت
ای دل تو به جان بر این بشارت
ترک عجبی است عشق دانی
کز ترک عجیب نیست غارت
شد عقل که در عبارت آرد
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹
ای کرده میان سینه غارت
ای جان و هزار جان شکارت
جز کشتن عاشقان چه شغلت
جز کشتن خلق چیست کارت
میکش که درست باد دستت
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در نعت حضرت رسول (ص)
رضوان جنان سرای دارت
جبریل امین امیر بارت
کرده سر آسمان متوج
یمن قدم بزرگوارت
ای پنج ستون خانه شرع
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱
عشق آمد و عقل کرد غارت
ای دل تو به جان بر این بشارت
ترک عجمیست عشق دانی
ور ترک غریب نیست غارت
گفتم به عبارتی در آرم
[...]
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۷
گفتم که عبارتی ز وحدت
گویم به طریق استعارت
چون آتش عشق او برافروخت
هم عقل بسوخت هم عبارت
شاه نعمتالله ولی » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۶۰
گفتم که عبارتی ز وحدت
گویم به طریق استعارت
چون آتش عشق او برافروخت
هم عقل بسوخت و هم عبارت
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳ - نخل خامه رطب بار پیراستن و نخلستان نعت خواجه ابرار به آن آراستن علیه افضل الصلوات و اکمل التحیات
شادیم به آل نامدارت
یاریم به هر چهار یارت
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴ - پایه معراج سخن را از قمه عرش گذرانیدن و به اول درجه از درجات معارج قدر او صلی الله علیه و سلم رسانیدن
کردند مقدسان نثارت
از تحفه خویش شرمسارت
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۴ - در محک امتحان زدن لیلی نقد محبت مجنون را و تمام عیار بیرون آمدن آن
چون قیس شنید این بشارت
شد هوشش ازین سخن به غارت
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - ملاقات کردن مجنون با شبان لیلی و خبر یافتن که مردان قبیله لیلی به غارت بیرون رفته اند و پیش لیلی رفتن وی
از وی چو سماع این بشارت
صبری که نداشت کرد غارت
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۶ - رفتن مجنون به حوالی دیار لیلی و ملاقات و مقالات وی با سگی که در کوی وی دیده بود
افتد به حریم او گذارت
بخشند بر آن ستانه بارت
محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۲۹ - ترجیع بند در مدح ابوالائمه شاه ولایت علیه السلام
ای دل شده عاشقان بشارت
از دوست به وصل شد اشارت
به گرفت نقاب، شاهد غیب
از چهره ی ایزدی نظارت
گلزار نشاط عاشقان را
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - بمناسبت تاجگذاری ۱۳۳۲
بیگانه و خویش بهر غارت
کردند هجوم در عمارت