×
لبیبی » ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی » شمارهٔ ۳۹ - به شاهد لغت بادریسه، بمعنی آن مهره که زنان بر دوک زنند بوقت رشتن
گر . . . ت از نخست چنان بادریسه بود
آن بادریسه خوش خوش چون دوک ریسه شد
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱ - قطعه
سالار بک که بخشش کف جواد تو
کمتر فزونتر آمد از گنج شایگان
تشریف یافتی و جمال از صفی دین
و اشراف بر سر رمه های خدایگان
بادت خجسته این عملی را که یافتی
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴
امروز چون گذشتی برما؟ عجب، عجب!
ماه نوی که گشتی پیدا، عجب، عجب!
خوبت رخست و زیبا، بنشین، نکو، نکو
شاد آمدی و خرم، فرما، عجب، عجب!
بخت من و من آسان با تو؟ بیا، بیا
[...]
سلطان باهو » غزلیات » شمارهٔ ۲
با جام باده ساقی، فی الصبح مرحبا
بالعین انتظارم، الوصل مرحبا
کس نیست همچو من که اسیر مجستم
محنت بسی کشیدم یا نور مرحبا
در دل خیال وصلت، در راه انتظار
[...]
سلطان باهو » غزلیات » شمارهٔ ۱۸
یاران صد هزار ولی یار ما یکی ست
غمخوار کس ندیدم دلدار ما یکی ست
من اُنس کس نگیرم، جز دوست آن حقیقی
گر هم انیس بامن زان اُنس ما یکی ست
گر رشة ءِ گسته شود از هزار ستم
[...]
قائم مقام فراهانی » منشآت » دیباچهها » دیباچه ششم
و لا اصغی للوام و ناصح
گر بر رخم بخندی بر من منه سپاس