گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۱

 

باز آفتاب دولت بر آسمان برآمد

باز آرزوی جان‌ها از راه جان درآمد

باز از رضای رضوان درهای خلد وا شد

هر روح تا به گردن در حوض کوثر آمد

باز آن شهی درآمد کو قبله شهانست

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴۵

 

مرغی که ناگهانی در دام ما درآمد

بشکست دام‌ها را بر لامکان برآمد

از باده گزافی شد صاف صاف صافی

وز درد هر دو عالم جوشید و بر سر آمد

جان را چو شست از گل معراج برشد آن دل

[...]

مولانا
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵

 

غوغای عشق دوشم، ناگاه بر سر آمد

هم دل به غم فرو شد، هم جان به هم برآمد

بر روی اهل عالم، بودیم بسته محکم

درهای دل ندانم، عشق از کجا درآمد؟

از زلف او کشیده راهیست در دل من

[...]

سلمان ساوجی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

آن آفتاب دولت بر چرخ ما برآمد

وان زهره سعادت در چنگ ما درآمد

آیینه کرد ما را، در ما شد آشکارا

آن گوهری کز اشیا چون چرخ بر سر آمد

عید است و عید قربان، رو در حرم کن ای جان

[...]

نسیمی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۹

 

امروز بار دیگر آن ماه دلبر آمد

شادیست جان و دل را کان شاه کشور آمد

باز آمد آن قیامت،آن فتنه و علامت

چون ساقیان مهرو،با جام و ساغر آمد

دامی نهاد و دانه،آن دلبر یگانه

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰

 

باز آفتاب دولت از بام ما بر آمد

عکس جمال ساقی در جام ما درآمد

دیدیم آنچه دیدیم در ضمن جام باده

از دولت وصالش هجران ما سر آمد

عقل اجتهاد جوید،نقل استنادجوید

[...]

قاسم انوار
 
 
sunny dark_mode