گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۸

 

عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی

وز می چنان نه مستم کز عشق روی ساقی

یا غایَةَ الأَمانی قَلْبی لَدَیْکَ فانٍ

شَخْصی کَما تَرانی مِنْ غایَةِ اشْتیاقی

ای دردمند مفتون بر خد و خال موزون

[...]

سعدی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۹

 

یا حادی النیاق قد ذُبتَ فی الفراق

عَرّج علی اُهیلی و اخبرهم اشتیاقی

بشنو نوای عشّاق از پردهٔ سپاهان

زان رو که در عراق است آن لعبت عراقی

یا مُشرب المحیا قُم و اسقنا الحمیا

[...]

خواجوی کرمانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۵

 

هرگز فنا نگردی تا هست عشق باقی

تا مستیت به سر هست منت مبر ز ساقی

مقدار مرهم وصل شاید اگر شناسد

آن دل که خسته باشد از درد اشتیاقی

لیلی انیس مجنون او در طلب به هامون

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode