گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

ای رنگ عارض تو، آتش در آب بسته

وی چین طرّة تو ، از مشک ناب بسته

جادوی غمزۀ تو ،بگشاده دست صنعت

بر عارض تو از خط، نقشی بر آب بسته

نرگس ز شرم چشمت، در پیش سرفکنده

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷

 

ای از شب قمرسا برمه نقاب بسته

پیوسته طاق خضرا بر آفتاب بسته

از قیر طیلسانی بر مشتری کشیده

بر مهر سایبانی از مشک ناب بسته

جعد تو هندوانرا بر دل کمین گشوده

[...]

خواجوی کرمانی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۴۱

 

ای سایبان شاهی بر آفتاب بسته

برگرد ماه زنجیر از مشک ناب بسته

بالای تو ز زلفت سروی ست عنبرافشان

رخسار تو ز خطّت ماهی نقاب بسته

جادوی زلف شستت بر چشم مَی پرستت

[...]

جلال عضد
 
 
sunny dark_mode