گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۴

 

ای دل ترا بگفتم کز عاشقی حذر کن

بگذار نیکوان را وز مهرشان گذر کن

چون روی خوب بینی دیده فراز هم نه

چون تیر عشق بارد شرم و خرد سپر کن

فرمان من نبردی فرجام خود نجستی

[...]

قطران تبریزی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴

 

گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن

ما ننگ خاص و عامیم از ننگ ما حذر کن

سرگشتگان عشقیم نه دل نه دین نه دنیا

گر راه بین راهی در حال ما نظر کن

تا کی نهفته داری در زیر دلق زنار

[...]

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۰

 

گفتی مرا که چونی در روی ما نظر کن

گفتی خوشی تو بی‌ما زین طعنه‌ها گذر کن

گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارت

کس بی‌تو خوش نباشد رو قصه دگر کن

گفتی ملول گشتم از عشق چند گویی

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۱

 

ای محو راه گشته از محو هم سفر کن

چشمی ز دل برآور در عین دل نظر کن

دل آینه است چینی با دل چو همنشینی

صد تیغ اگر ببینی هم دیده را سپر کن

دانم که برشکستی تو محو دل شدستی

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۰

 

روز است ای دو دیده در روزنم نظر کن

تو اصل آفتابی چون آمدی سحر کن

بردار طالبان را وز هفت بحر بگذر

منگر به گاو و ماهی وز صد چنین گذر کن

پیدا بکن که پاکی از کون و پست و بالا

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۲

 

ای سنگ دل تو جان را دریای پرگهر کن

ای زلف شب مثالش در نیم شب سحر کن

چنگی که زد دل و جان در عشق بانوا کن

نی‌های بی‌زبان را زان شهد پرشکر کن

چون صد هزار در در سمع و بصر تو داری

[...]

مولانا
 
 
sunny dark_mode