گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳

 

آزادگی ز منت احسان رمیدن است

قطع امید دست طلب را بریدن است

بحری است زندگی که نهنگش حوادث است

تن کشتی است و مرگ به ساحل رسیدن است

سیر ریاض عالم جان با حجاب تن

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۷

 

مرگ سبکروان ، طلب آرمیدن است

چون نبض، زندگانی ما در تپیدن است

در شاهراه عشق ز افتادگی مترس

کز پا فتادن تو به منزل رسیدن است

بر سینه گشاده ما دست رد خلق

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰

 

پیغمبریم و ملت ما غم کشیدن است

معراج ما به عرش کدورت رسیدن است

پیری رسید، چون نشود قامتم دوتا؟

تعظیم میهمان، بر مردم، خمیدن است

طغرای مشهدی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲

 

پیری رسید و، قامت از آن در خمیدن است

کز پای، وقت خار علایق کشیدن است

مقراض وار شد چو قد از پیریم دوتا

معلوم شد که از همه وقت بریدن است

نور نگه بدامن مژگان کشید پای

[...]

واعظ قزوینی
 

صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

یار رقیب دیده، سزایش ندیدن است

دندان کرم خورده، علاجش کشیدن است

باید که عضو عضو تو کوشند بهر شکر

آن سانکه شکر گوش، نصیحت شنیدن است

پاداش یک دقیقه که غافل شوی ز حق

[...]

صابر همدانی
 
 
sunny dark_mode