گنجور

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۳ - ذکر خیر بعد از مرگ

 

تا زنده ایم بر من و تو گفتگو کنند

از بعد ما حدیث من و تو نکو کنند

چون روزگار کش همه کس ذم همیکند

وانگه چو در گذشت همه یاد او کنند

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵

 

وقتست ای حریف که می در سبو کنند

دردیکشان بمنزل مقصود رو کنند

ما جوی شیر و قصر زبرجد گذاشتیم

ساقی بگو که میکده را رفت و رو کنند

می ده که وضع میکده بی مصلحت نشد

[...]

بابافغانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱

 

آسودگان چو نشئه درد آرزو کنند

آیند و خاک کشتهٔ تیغ تو بو کنند

یک دم اگر ستم نکنی میرم از الم

بیچاره آن کسان که به لطف تو خو کنند

ای دل رسی چه بر در بیت‌الحرام وصل

[...]

محتشم کاشانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵

 

زان خم که زاهدان به قدم آب جو کنند

شوریدگان صومعه می در سبو کنند

یابند جمله مهر سلیمان و جام جم

گر خاک راه میکده را رفت و رو کنند

در خشت و سنگ میکده دیدم معاینه

[...]

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶

 

آمد سحر که دیر و حرم رفت و رو کنند

تا بازم از نصیب چه خون در سبو کنند

ما قابل نشاط و شکرخنده نیستیم

تا شهد خوشگوار که را در گلو کنند

آنان که تنگ ظرفی ما را شنیده اند

[...]

نظیری نیشابوری
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰

 

کاش آن کسان که منعم از آن تند خو کنند

صد دل نموده وام و نیم نگاهی به او کنند

این تشنگی به جام و قدح کم نمی شود

با ساقیان بگو که فکر سبو کنند

این است التماس که ما را پس از وفات

[...]

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۲۱

 

مردان به آب تیغ شهادت وضو کنند

تا بی غبار سجده بر آن خاک کو کنند

گام نخست پشت به دیوار می دهند

از کعبه خلق اگر به دل خویش رو کنند

چون شیشه عالمی همه گردن کشیده اند

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۲۲

 

روزی که زخم کاهکشان را رفوکنند

بر روی چاک سینه ما در فروکنند

آنان که آستین به دو عالم فشانده اند

بالین ز دست کوته خود چون سبو کنند

دردی کشان ز آینه خشت دیده اند

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

خضر و مسیح اگر گل روی تو بو کنند

عمر ابد فدای ره جستجو کنند

ساقی برون کش از دهن شیشه پنبه را

تا اهل فضل مهر لب گفتگو کنند

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵

 

خم خانه جای صحبت اشراقیانه است

گو جام‌ها به خون فلاطون وضو کنند

هان پر کن از سبوی می ناب کاسه‌ای

زان پیشتر که کاسة سر را سبو کنند

خونم ز دیده باز ناستد مگر دمی

[...]

فیاض لاهیجی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۴

 

جمعی‌ که با قناعت جاوید خو کنند

خود را چوگوهر انجمن آبروکنند

حیرت زبان شوخی اسرار ما بس است

آیینه‌مشربان به نگه گفتگوکنند

محجوب پردهٔ عدمی بی‌حضور دل

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۵

 

حق‌مشربان دمی که به تحقیق رو کنند

خود را ز خود برند به جایی ‌که او کنند

بر دوش غیر تکیه ز دردی‌کشان خط‌است

دستی مگر به گردن خود چون سبو کنند

مشتاق جلوهٔ تو ندارد دماغ گل

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۶

 

روشندلان چو آینه بر هرچه رو کنند

هم در طلسم خویش تماشای او کنند

پاکی چو بحر موج زند از جبینشان

قومی که از گداز تمنا وضو کنند

آزادگان نهال گلستان ناله‌اند

[...]

بیدل دهلوی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

خوبان سزد که پنجه بخونم فرو کنند

هرچند میکنند نکویان نکو کنند

مردم چو در خمار چه حاصل پس از وفات

خاک مرا از اینکه قدح یا سبو کنند

این رسم و راه حق‌طلبانست کاین گروه

[...]

مشتاق اصفهانی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷

 

آنان که می طلب زخم آرزو کنند

خون جای باده غنچه صفت در سبو کنند

بگذر ز کام دل که نماند درین چمن

گل اینقدر بشاخ که چینند و بو کنند

هرجائیست یار از آن رهروان عشق

[...]

مشتاق اصفهانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱

 

ساقی بگو چکیدهٔ دل در سبو کنند

تا صاف مشربان به خرابات رو کنند

رو از هوس بتاب که مردان راه عشق

محراب طاعت از دل بی آرزو کنند

در کارگاه عشق حریفان سینه چاک

[...]

حزین لاهیجی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

آنان که وصل یار همی آرزو کنند

باید که خویش را بگدازند و او کنند

وقتست کز روانی می ساقیان بزم

پیمانه را حباب لب آب جو کنند

می نالی از نیی که به ناخن شکسته اند

[...]

غالب دهلوی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

عشّاق اگر لقای ترا آرزو کنند

باید ز خون خویشتن اوّل وضو کنند

نازم به می کشان محبّت که بهر دوست

در بزم عشق کاسه ی سر، را کدو کنند

کفر است در شریعت و آئین عاشقی

[...]

وفایی شوشتری
 
 
sunny dark_mode