گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست

تا درد عاشقی نچشد مرد مرد نیست

آغاز عشق یک نظرش با حلاوتست

انجامِ عشق جز غم و جز آه سرد نیست

عشق آتشی ست در دل و آبی ست در دو چشم

[...]

سنایی
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳۷

 

صاحب کمال را چه غم از نقص مال و جاه

چون ماه پیکری که برو سرخ و زرد نیست

مردی که هیچ جامه ندارد به اتفاق

بهتر ز جامه‌ای که درو هیچ مرد نیست

سعدی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸

 

هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست

در پای دوست هر که نشد کشتهٔ مرد نیست

ناصح مور ز مهر و غم درد ما مخور

ما عاشقیم و در خور ما غیر درد نیست

می‌ریزم از دو دیده به یاد تو اشک گرم

[...]

محتشم کاشانی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۳ - در تهنیت عیدنوروز و منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام گوید

 

ترا درگه نبرد غم از گرم و سرد نیست

ولی با تو چرخ را توان نبرد نیست

ز انبوه لشکرت مراندیشه گرد نیست

جهان جمله دیده ام تنی چون تو مرد نیست

جیحون یزدی
 
 
sunny dark_mode