گنجور

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴

 

ازگل همی نگارم سنبل برآورد

هرگز گلی که دید که سنبل برآورد

برگل هر آنچه آورد از سنبل آن نگار

نغز آورد جو خویستن و دلبر آورد

دارد به توده عنبر و دارد به رشته دُرّ

[...]

امیر معزی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

ترسم که وعده های تو عمرم سرآورد

آوخ که عشوه تو ز پایم درآورد

ما رخت عشق خود زبر آسمان بریم

گرمان همای وصل تو زیر پرآورد

از عشق تو بشکرم کز روی حسن عهد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - وله یمدح المولی عضد الملّة والدّین عماد الاسلام والمسلمین حسن بن عبد الصمد الخجندی

 

کلک تو سر به بلعجبیها بر آورد

هر چه آورد از آن دگر خوشتر آورد

پی بر بساط روم نهد نقش چین کند

سر در شب سیاه نهد اختر آورد

باشد میان ببسته بقصد سپاه بخل

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - در مدح نظام الدّین محمّد

 

چون حلقه های زلف تو سردرسر آورد

اندیشه ها ز خاطر من سر بر آورد

کمال‌الدین اسماعیل
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶

 

چون وقت شد که کشت امیدم برآورد

از خوشه برق حادثه ای سر برآورد

صد گونه انقلاب درین بحر اگر رسد

خس را نمی برد که گهر سر برآورد

صد گلبن امید من از ریشه کند چرخ

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶۶

 

هر کس ز قید تن دل روشن برآورد

اخگر برون ز توده خاکستر آورد

دست از طلب مکش که سمندر ز جذب عشق

از بال وپر بهم زدن آتش برآورد

چشمی که ساخت سرمه عبرت منورش

[...]

صائب تبریزی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - وله

 

چون ماه من به جانب لب ساغر آورد

خورشید نقل بزم وی از اختر آورد

هان نقل زاخترش سزد و باده زآفتاب

چون ماه من به جانب لب ساغر آورد

شکر فروش لعل وی آمد چو در سخن

[...]

جیحون یزدی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۰۳ - در مدح حضرت اشرف ظلّ السلطان دامت شوکته

 

ساقی به یاد لعل تو چون ساغر آورد

ما را به دور اول از پا درآورد

آن سرزمین که چون تو پری زاید آدمی

نبود عجب که خارگل احمر آورد

گویند سرو را ثمری نیست ای عجب

[...]

محیط قمی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

لطف تو سنگ را بنظر گوهر آورد

مهر تو خاک را بتجلی زر آورد

صد کاروان ز جود تو در هر نفس روان

آنصد چو بر گذشت، صد دیگر آورد

هر شب مرا بدفع حوادث بخوابگاه

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
sunny dark_mode