خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶
ای سرو غنچه لب ز گلستان کیستی
وی ماه روز وش ز شبستان کیستی
با لعل نیم ذرهٔ خندان چو آفتاب
سایه نشین دیدهٔ گریان کیستی
ای آیتی که سجده کنم چون رسم به تو
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷
ای ترک دلستان ز شبستان کیستی
خوش دلبری، ندانم جانان کیستی
بس نادره نگاری، بس بوالعجب بتی
ما را بگو که لعبت خندان کیستی
ای آنکه در صحیفهٔ حسن آیتی شدی
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱
ای میوه رسیده ز بستان کیستی
وی آیت نو آمده در شان کیستی؟
جانها گرفتهاند تو را در میان چو شمع
جانت فدا تو شمع شبستان کیستی؟
هر کس به بوی وصل تو دارد دلی کباب
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۴۰ - غزل
ای میوه رسیده ز بستان کیستی
وی آیت نو درآمده در شان کیستی
جانها گرفتهاند در میان ترا چو شمع
جانت فدا چراغ شبستان کیستی
هرکس به بوی وصل تو دارد دلی کباب
[...]
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵
گفتی: بگو که: بنده فرمان کیستی؟
ما بنده توایم، تو سلطان کیستی؟
جان میدهد ز بهر تو خلقی بهر طرف
آیا ازین میانه تو جانان کیستی؟
ای گنج حسن، با تو چه حاجت بیان شوق؟
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۵
ای عمر فتنه شوخی مژگان کیستی
ای جان جلوه سرو گلستان کیستی
نامم مبر بسوز و غبارم به باد ده
دیگر زمن مپرس پریشان کیستی
چشم من و نظاره گستاخ دور باد
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۹
ای خوش نگاه رخنه گر جان کیستی
ای شعله در سراغ گریبان کیستی
آغوش دیده ها ز تماشاست لاله زار
ای نو به بر رسیده گلستان کیستی
چندین هزار دام نگه پاره کرده یی
[...]