×
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱
از یاد برده ام روش مهر و کین خویش
نسیان نشانده ام به یسار و یمین خویش
رفتم به بت شکستن و هنگام بازگشت
با برهمن گذاشتم از ننگ دین خویش
دردا که رفت فرصت و دهقان طینتم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۰۱۲
از بیقراری دل اندوهگین خویش
خجلت کشم همیشه ز پهلونشین خویش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷۰
از بیقراری دل اندوهگین خویش
خجلت کشم همیشه ز پهلونشین خویش
در وادیی که روبه قفا می روند خلق
در قعر چاهم از نظر دوربین خویش
ای وای اگر مرا نکند آب،انفعال
[...]
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳
سوزم همیشه از نفس آتشین خویش
چون شمع ایستادهام، اما به کین خویش
ظاهر شود ز درد سر اکسیر سازیام
صندل کنم ز بس که طلا بر جبین خویش
از شوق دامنت همه تن دست گشتهام
[...]