گنجور

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰

 

زان پیشتر که کون و مکان را ظهور بود

در بزم وصل دوست دلم در حضور بود

ساقی چو داد باده به رندان می پرست

هر جرعه ز مشرب ما بحر نور بود

روزی که خلق مست می مختلف شدند

[...]

اسیری لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲

 

دی کز فروع ماه رخت پرده دور بود

آیینة جمال تو گرداب نور بود

میرفت با نسیم تو از خویش بوی گل

خورشید در حضور رخت بی‌حضور بود

خسرو به زور عجز قوی گشت عاقبت

[...]

فیاض لاهیجی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴

 

دانست کز شهادتم امید حور بود

برگشتنم ز دین دم بسمل ضرور بود

رفت آن که ما ز حسن مدارا طمع کنیم

سررشته در کف «ارنی گوی » طور بود

محرم مسنج رند «انا الحق » سرای را

[...]

غالب دهلوی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۸ - بندهای متفرقه

 

مصباح نور جلوه گر اندر تنور بود

یا در تنور آیۀ الله نور بود

گاهی باوج نیزه گهی در حضیض خاک

در غایت خفاء و کمال ظهور بود

گاهی مدار دائرۀ سوز و ساز شد

[...]

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode