گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

چابکسواری آمد و لعبی نمود و رفت

نی نی عقابی آمد و صیدی ربود و رفت

آن آفتاب کشور خوبی چو ماه نو

ظرف مرا به آن می تند آزمود و رفت

نقش دگر بتان که نمی‌رفت از نظر

[...]

محتشم کاشانی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

شرمنده‌ام که روی دلی چون نمود و رفت

صد سرزنیش ز ناکسی من شنود و رفت

بهر فریب ساده‌ دلان، مست ناز من

از بزم غیر آمد و خود را نمود و رفت

شد قحط آرزو به دل زود قانعم

[...]

میلی
 
 
sunny dark_mode