گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۰

 

چون نی ز ناله نیست تهی بندبند ما

آه ار نفس زیاده کشد دردمند ما

چون صبحدم به خون شفق غوطه ها زدیم

هر چند بود یک دو نفس نوشخند ما

در بوته ای که سنگ در او آب می شود

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۱

 

دود از نهاد خلق برآرد گزند ما

افتد به کار شعله گره از سپند ما

دل بر نگارخانه صورت نبسته ایم

از شیر ماهتاب شود آب، قند ما

هرگز چنان نشد که درین دشت پر شکار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۲

 

داغ است لاله زار دل دردمند ما

خواند نوا به آتش سوزان سپند ما

تا دور ازان لب شکرین همچو نی شدیم

ترجیع بند ناله بود بندبند ما

ما از شراب لعل به همت گذشته ایم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۳

 

غافل مشو ز رتبه شوق بلند ما

از ساق عرش (حلقه) رباید کمند ما

بی طاقتان شوق، هلاک بهانه اند

از ماهتاب سوخته گردد سپند ما

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

رام طاعتیم و کشاکش کمند ما

صید دلیم و گردن تسلیم بند ما

شکر فروش خنده او زهر چشم او

تلخی فزای گریه ما زهرخند ما

گلدسته بند شعله دیدار گشته ایم

[...]

اسیر شهرستانی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴

 

آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما

آماده شد بلای دل دردمند ما

ما مهر از آن پسر سر مویی نمی‌بریم

برند اگر به خنجر کین بندبند ما

تا چشم خود به دورهٔ ساقی گشاده‌ایم

[...]

فروغی بسطامی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

عشق رخت براه حقیقت سمند ما

خاک درت دوای دل دردمند ما

سودائیان عشق توایم و در آتشیم

در سوز دائمیم و نباشد گزند ما

آمد بدست کوته ما تاب زلف دوست

[...]

صفای اصفهانی
 
 
sunny dark_mode