گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

این خواجه گر رهد ز غم و حسرت اجل

شاید که نام خود بنهد حضرت اجل

بر دست خواجگی بنشسته که ناگهان

مرگش ز در درآید و گوید که العجل

گفت آن ستوده شاه، که دنیا پرست مرد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط بهاریه در نعت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه فرماید

 

خورشید آسمان ولایت کجا و ظل

خیر البشر کجا و بشر دل کجا و گل

روح الله آیتیست زانسان معتدل

عیسی لطیفه‌ای‌ست از آن لطف متصل

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط بهاریه در نعت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه فرماید

 

یعنی تویی که نیست و رای تو جزو و کل

ای مهدی ولایت و ای هادی سبل

فعال عقل و نفس هیولای خار و گل

تا کی زنیم زیر گلیم دغا دهل

صفای اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode