رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای
چون آفتاب عشق برآید تو بنگری
جانها چو ذره رقص کنان در هوای دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای
سرپوش جسم گر ز سر جان برافکنی
فیض ازل نزول کند در فضای دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶ - اوحدی مراغه ای
گر در فنای خویش بکوشی به قدر وسع
من عهد میکنم به خلود بقای دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
نقش دو کون در نظر آید ترا خیال
گردد ترا چو عین حقیقت خیال دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
آن عالمی که حق ملکوتش لقب نهاد
ظلی بود به دیدهٔ جان از ظلال دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
آن نشأهای که کون مثالیش خواندهاند
عکسی بود به چشم عیان از مثال دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
ارضُ اللّهِ وَسیعةٌ که حق در کتاب گفت
شرحی بود ز عرصهٔ واسع مجال دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
دل طایری و منزل لاهوتش آشیان
ذکر دوام و فکر حضوری دو بال دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
رخسار دل در آینهٔ ذات حق ببین
تا منکشف شود به تو سر جلال دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
دل سرِّ حقِ مطلق و حق سر دل بود
از دل مقال حق شنو از حق مقال دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
مخروط پیکری که دلش نام کردهاند
از عالم گل است چه داند کمال دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه
چون آسمان ز حمل امان ابا نمود
بر دل نمود عرض چو دید احتمال دل
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی
گر مرد این دری به درآ کاندرین سرا
دربان برای منع خروجست نی دخول
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۴
شاه غریب از همه گیتی گسستهدل
این گفت و کاینات شد از روی او خجل
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۲۴
شاه غریب از همه گیتی گسستهدل
این گفت و کاینات شد از روی او خجل
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۴
دردا که شد شهید شهی کآمد از ازل
ایجاد کن فکان همه را عله العلل
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰
گفتم که عاشقم من وز این گفته ام خجل
زیرا که عاشقی نبود کار آب وگل
عاشق تنی بود که نه دل خواهدو نه جان
عاشق کسی بود که نه جان دارد ونه دل
ای ترک مه جبین من ای لعبت ختا
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - درتهنیت عید غدیر و منقبت حضرت امیر (ع)
او صورت شرایع و او معنی ملل
او کعبه حقیقت و او رکن هر عمل
از او ابد پدید تواند شد از ازل
او گفت با کلیم که انظر الی الجبل
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۳ - در تهنیت عیدنوروز و منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام گوید
همی از بنفشه ام پرست از شگفت دل
کز اردی بهشت مه چو شد سوی دی گسل
بتنهابجیش برد زد و گشت مستقل
بدان نازکی که بود حریر از تنش خجل
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۳ - در تهنیت عیدنوروز و منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام گوید
الا ایکه طرات کشد ماه را بغل
بگرد لب تو خط چو بر آب خضر پل
کنون کز شقیق گشت چمن پر ایاغ و مل
بپای درخت سرو زدست بتی چو گل