گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۲

 

ای یار بی‌وفا که ز ما برشکسته‌ای

پیوند مهر و عِقد محبت گسسته‌ای

ضایع مکن حقوقِ مودّت به هیچ حال

گر خود همه دمی‌ست که با ما نشسته‌ای

ما از تو خسته‌ایم و شکایت نمی‌کنیم

[...]

حکیم نزاری
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۹

 

یارب! تو دوش با که به شادی نشسته‌ای؟

کامروز بی‌غم از در ما باز جسته‌ای

از روی عشوه بند قبا را گشاده باز

وز راه شیوه طرف کله بر شکسته‌ای

سیم از میان ببرده و در کیسه ریخته

[...]

اوحدی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵

 

خواهد دگر به دامگهی بال بسته‌ای

مرغ قفس شکسته‌ای از دام جَسته‌ای

صیاد کیست تا نگذارد ز هستیش

غیر از سر بریده و بال شکسته‌ای

صیدی ستاده باز که بندد گلوی جان

[...]

وحشی بافقی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸۹

 

ای آن که دل به ابروی پیوسته بسته‌ای

غافل مشو که در ته طاق شکسته‌ای

ای زلف یار این قدر از ما کناره چیست؟

ما دل‌شکسته‌ایم و تو هم دل‌شکسته‌ای

امروز از نگاه تو دل آب می‌شود

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۱

 

دارم دلی به مهر بتان عهد بسته‌ای

چون رنگ عاشقان به نگاهی شکسته‌ای

از خود طمع بریده‌تر از رنگ رفته‌ای

دندان به خون فشرده‌تر از زخمِ‌ بسته‌‌ای

افتاده‌ای ز گریه چو زخم فسرده‌ای

[...]

فیاض لاهیجی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۳۰

 

از گلشن زمانه چه گلدسته بسته‌ای

رام که می‌شوی ز خیال که جسته‌ای

گل بی‌تکلفانه به سر می‌توان زدن

انگار کن که طرف کلاهی شکسته‌ای

رعناتر از بهاری و رنگین‌تر از گلی

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳۷

 

چون صبح دارم از چمنی رنگ جسته‌ای

گرد شکسته‌ای به هوا نقش بسته‌ای

گل‌ کرده‌ای ز مصرع برجستهٔ نفس

یک سکته در دماغ تامل نشسته‌ای

خون می‌خورم ز درد دل و دم نمی‌زنم

[...]

بیدل دهلوی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

پیوند عهدهاست که از هم گسسته‌ای

یا حلقه‌های زلف به هم برشکسته‌ای

کس جز تو ره نداشت در این خانه خلق را

آگه که کرد از این که تو در دل نشسته‌ای

از پاس ناتوانی آن چشم صید بند

[...]

نشاط اصفهانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۶

 

ای زلف پرشکن تو سراپا شکسته‌ای

گویا ز بار خاطر عشاق خسته‌ای

عاشق نه‌ای چیست سرافکنده‌ای به پیش

دیوانه نیستی و سلاسل گسسته‌ای

مجنون نه‌ای برای چه حیران و واله‌ای

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode