گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۹

 

زان پیش کز مداد دهم خامه را مدد

جویم مدد ز فضل تو ای مفضل احد

باشد که طی شود ورق علم و فضل من

حمد تو را به فضل تو گویم نه فضل خود

نشکفت جز شکوفه حمد و ثنای تو

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۰ - ازرقی هروی

 

گر بگذرد پری به شب اندر شعاع او

از چشم آدمی نتواند شدن نهاد

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۱۲ - بابر

 

نابرده رنج گنج میسر نمیشود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

اهلی شیرازی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

بی درد دل حیات چو ذوقی نمی دهد

آسودگان به عمر خود آیا چه دیده اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

شبها تو خفته، من به دعا کز تو دورباد

آه کسان که بهر تو در خون نشسته اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

سررشته حیات گست و یقین نشد

کاین تار و پود کسوت ما از چه رشته اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش پنجم

 

ما را به کوی تو نه سرائی نه خانه ای

کز بهر آمدن بود آن جا بهانه ای

گریاد این شکسته کنی کی بود غریب

خاشاک نیز بر دل دریا گذر کند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش پنجم - قسمت دوم

 

هستی برای ثبت ثنایت صحیفه ای است

کآغاز آن ازل بود انجام آن ابد

در جنب آن صحیفه چه باشد اگر به فرض

صدنامه در ثنای تو انشا کند خرد

نتوان صفات تو زطلسم جهان شناخت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

ای اهل شوق وقت گریبان دریدن است

دست مرا به سوی گریبان که می برد؟

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

بی درد دل حیات چو ذوقی نمی دهد

آسودگان به عمر خود آیا چه دیده اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

شبها تو خفته، من به دعا کز تو دورباد

آه کسان که بهر تو در خون نشسته اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول

 

ای غایب از دو دیده چنان در دل منی

کز لب گشودنت به من آزار می رسد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

بشتاب چو داری هوس کشتن اشرف

ترسم که خبر یابد و از ذوق بمیرد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول

 

کسی را لاف عصمت می رسد پیش خردمندان

که وقت دلربائی تو ایمان را نگه دارد

شیخ بهایی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی

 

وقتی که شکل دایره کن فکان نبود

جز نقطه حقیقت حق در میان نبود

نور ولا ز بطن حقیقت طلوع کرد

چندان که گشت گرد خود آن را کران نبود

پرگار گشت و انجم و افلاک آفرید

[...]

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - این بقیه ترکیب بند در مرثیه اشجع الشعرا یولقلی بیک واقع است که روز ماتم ولد دلبندم خبر موت او رسید

 

غم داشت باغبان که گل و یاسمن چه شد؟

گل جامه می درید که مرغ چمن چه شد؟

خاطر ز فوت نافه آهو رمیده بود

آمد فغان که طرفه غزال ختن چه شد؟

دل بود از مصیبت گجرات مویه گر

[...]

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی

 

آل نبی ز بعد نبوت وصی شدند

کاین رتبه با ملایکه آسمان نبود

چون او شهید شد علم فتنه و بلا

بردند از مدینه و بر کربلا زدند

شط فرات راند ز طوفان کربلا

[...]

نظیری نیشابوری
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۲
sunny dark_mode