گنجور

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ - در ستایش شاهزاده مبرور فریدون میرزا فرماید

 

هرجاکه پارسی بت من جلوه‌گر شود

بس شیخ پارسا که به رندی سمر شود

گر در طراز شاهد من بگذرد به ناز

از طلعتش‌ طراز طراز دگر شود

و‌ر بگذرد به عزم سیاحت به روم و چین

[...]

قاآنی
 

قاآنی » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱۱ - در ستایش شاهنشاه ماضی محمدشاه غازی طاب‌الله ثراه گوید

 

برخیز و مدحتی به سزا گوی شاه را

تا آوری به وجد و طرب مهر و ماه را

شاه جهان محمد شه آسمان جود

اکسیر عقل جوهر دانش جهان جود

قاآنی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید

 

قتل شهید عشق نه کار خدنگ بود

دنیا برای شاه جهان دار ننگ بود

عصفور هر چه باد هم آورد باز نیست

شهباز را ز پنچه عصفور ننگ بود

آئینه خود ز تاب تجلی بهم شکست

[...]

نیر تبریزی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - صلحیه بلد

 

روزی ز جور خصم ستمگر ظلامه ای

بردم به نزد قاضی صلحیه بلد

دیدم سرای تیره و تنگی به سان گور

تختی شکسته در بن آن هشته چون لحد

میزی پلید و صندلی کهنه پای آن

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۰

 

روزی ز جور خصم ستمگر ظلامه

بردم بنزد قاضی صلحیه بلد

دیدم سرای تیره و تنگی بسان گور

تختی شکسته در بن آن هشته چو لحد

ادیب الممالک
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶۹ - بوی گل

 

حوری به کنج گلشن جنت تپید و گفت

ما را کسی ز آنسوی گردون خبر نداد

ناید بفهم من سحر و شام و روزو شب

عقلم ربود این که بگویند مرد و زاد

گردید موج نکهت و از شاخ گل دمید

[...]

اقبال لاهوری
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۳۱ - پوشکین

 

بستی میان به خدمت مردم، ز روی مهر

زان رو که لوح سینه‌ات از کینه پاک بود

رهی معیری
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۳۱ - پوشکین

 

افسانه‌ات چو نغمه شادی امیدبخش

اندیشه‌ات چو مهر فلک تابناک بود

رهی معیری
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
sunny dark_mode