گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٠۶

 

زینسان که دور مانده ز یاران جانی ام

مردن هزار بار به از زندگانی ام

ایچرخ بیوفا چه شود گر ز روی مهر

بار دکر بآن مه تابان رسانی ام

ای بخت اگر بخاک درش جادهی مرا

[...]

ابن یمین
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷ - ترانه جاودان

 

ای شاخ گل که در پی گلچین دوانی‌ام

این نیست مزد رنج من و باغبانی‌ام

پروردمت به ناز که بنشینمت به پای

ای گل چرا به خاک سیه می‌نشانی‌ام

دریاب دست من که به پیری رسی جوان

[...]

شهریار
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸ - جرس کاروان

 

از زندگانی‌ام گله دارد جوانی‌ام

شرمندهٔ جوانی از این زندگانی‌ام

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن ای اجل که به یاران رسانی‌ام

پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق

[...]

شهریار
 
 
sunny dark_mode