گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳

 

یا در درون قبه این آسمان مباش

یا از حوادثی که رسد دل گران مباش

کس را خط دوام فراقت نداده اند

بار جهان اگر نکشی درجهان مباش

تا میهمان میکده ای نقل و جام هست

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴۶

 

غافل ز حال طوطی شیرین زبان مباش

با سبز کرده های سخن سرگران مباش

ای غنچه ای که دل به زر خویش بسته ای

غافل ز باد دستی فصل خزان مباش

در جبهه گشاده گلها نگاه کن

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴۷

 

هرجا نمی خرند متاعت گران مباش

پرواز گیر و خار و خس آشیان مباش

چون بوی گل ردای سیاحت فکن به دوش

چون سبزه پاشکسته یک بوستان مباش

ای شاخ گل به صحبت بلبل سری بکش

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴۸

 

در محفل که راه بیابی گران مباش

از حرف سخت بار دل دوستان مباش

یاد از حباب گیر طریق نشست و خاست

دربزم چون محیط بزرگان گران مباش

با نیک و بد چوآینه هموار کن سلوک

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode