گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۱۰۳

 

دردا که این قضیه هنوز است ناتمام

چندانکه بختم از تف دل بازمانده خام

صفایی جندقی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۵ - وله

 

در مرزکاوه خون سیاووش کن بجام

ز افراسیاب غمزه نما عزم قتل عام

خوارزم تست ملک ورا چون سلیل سام

نه گیووش زمژه بما رمح انتقام

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

رازی که دیده‌اند در آئینه اهل جام

سر تابسر معآینه او را ز خشت شام

دلهای آن گروه که در عشق آن همام

بد در ثابت سخت‌تر از آهن و رخام

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵

 

گمگشته مراست که او را دل است نام

بودش همیشه در شکن طره مقام

روزی اسیر سلسله گشت و هین مدام

میجویمش ز نام کجا در هزار دام

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵

 

ای طالب طریق هدایت بلا کلام

جویای اولیا نشود نطفه حرام

داری تو چون بجستن راه حق اهتمام

بیشک ز شیر پاک دلت دیده انفطام

صفی علیشاه
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - جلوه دوست

 

ساقی از آن مدام روانبخش لعل فام

بفشان به کان تا رود از دل غم مدام

گویا گشوده شد در میخانه این زمان

کم بر مشام رایحه ها آید از مدام

پرورده ای که آمده پروردگار خلق

[...]

افسر کرمانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۰ - در دریای سرمدی

 

تاراج شد اساس شهنشاهی اش تمام

رفتند دل شکسته عیالش به سوی شام

در راه شام دختر زارش سکینه نام

از فرقت برادر و عم و پدر مدام

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل چهارم - ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ - شانزده بند عاشورایی

 

بر خلق گفت واقعهٔ کربلا و شام

افکند آتشی به دل و جان خاص و عام

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » کتاب المناجات با قاضی الحاجات » شمارهٔ ۱ - کتاب المناجات با قاضی الحاجات

 

ای پرده پوش معصیت عاصیان تمام

بر درگه تو دیده امید خاص و عام

کار تو عفو و بخشش و انعام روز و شب

شغل تو فضل و رحمت و اکرام صبح و شام

جز معصیت نکرده و خواهم ز تو بهشت

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۷ - در نیمه شعبان و مدح حضرت حجت(ع)

 

بهتر خلیفه و خلف یازده امام

تیغی است انتقام خد ا را که در نیام

پنهان نموده است که هنگام انتقام

کفار را به تیغ دو پیکر دهد مقام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - و برای او علیه الرحمه

 

ای بس شهات که با همه سعی و اهتمام

می‌خواستند کار جهانشان شود به کام

رفتند و نیست از همه اصلانشان و نام

واکره پیش طاق مدائن دهان مدام

صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط بهاریه در نعت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه فرماید

 

مهدی فراز قصر الوهی کند کنام

عیسی به چرخ چارم فرقست زین دو گام

بسیار راه باشد از حال تا مقام

سر مست خاص می‌دهد از می تمیز جام

صفای اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر البرره و قاتل الکفره علی علیه‌السلام

 

ای زلف پرخم تو کشیده به خم خام

هر دل که بوده پخته و هر دل که بوده خام

این طرفه حالتی است که مستند خود مدام

چشمان فتنه جوی تو بی‌منت مدام

صغیر اصفهانی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶

 

در خانه شحنه خفته و دزدان بکوی و بام

ره دیو لاخ و قافله بی مقصد و مرام

گر عاقلی، چرا بردت توسن هوی

ور مردمی، چگونه شدستی به دیو رام

کس را نماند از تک این خنگ بادپای

[...]

پروین اعتصامی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode