گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵

 

ساقی حدیثِ سرو و گل و لاله می‌رود

وین بحث با ثَلاثهٔ غَسّاله می‌رود

مِی ده که نوعروسِ چمن حَدِّ حُسن یافت

کار این زمان ز صنعتِ دَلّاله می‌رود

شِکَّرشِکن شَوَند همه طوطیانِ هند

[...]

حافظ
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

با یار کوچ کرده ز دل ناله می‌رود

قطره زنان سرشک ز دنباله می‌رود

دم درکشم که راه به جایی نمی‌رسد

هرچند بر زبان جرس ناله می‌رود

زان ماه چارده که شد از دست دامنش

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰

 

زان شست و شو که در چمن از ژاله می‌رود

داغ جفای دی ز دل لاله می‌رود

ساقی بیار باده که از یک دو روزه عیش

در فصل گل کدورت یک‌ساله می‌رود

میگون لبت ز خاطر من از سه بوست شست

[...]

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷

 

از بادهٔ لاله تو چو در ژاله می‌رود

خون قطره قطره در جگر لاله می‌رود

چشم تو هندوییست که پنداری از خطا

صد ترک تند خوش به دنباله می‌رود

از خشگ سال ناز جهان می‌شود خلاص

[...]

محتشم کاشانی
 
 
sunny dark_mode