گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴

 

دیدم به خوابِ خوش که به دستم پیاله بود

تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت

تدبیرِ ما به دستِ شرابِ دوساله بود

آن نافهٔ مراد که می‌خواستم ز بخت

[...]

حافظ
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۸۰

 

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۸۰

 

دیدم به خواب خوش که برنجم نواله بود

تعبیر آن صباح به بریان حواله بود

ای مطبخی طعام ترا نیست لذتی

این لحم بره نیست مگر از گساله بود

ای خرم آن زمان که برای نهار من

[...]

صوفی محمد هروی
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۷۳ - خواجه حافظ فرماید

 

دیدم بخواب خوش که بدستم پیاله بود

تعبیر رفت کار بدولت حواله بود

والا بباغ رخت بدیدیم و لاله بود

بر جیب دکمهای درش همچو ژاله بود

آن جرم آل و لالی و گلگون بشاهدی

[...]

نظام قاری
 
 
sunny dark_mode