گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۶

 

دندان نماند و حرف طرازی همان بجاست

برچیده گشت مهره و بازی همان بجاست

روز قیامت و شب هجران به سر رسید

وین راه را چو زلف درازی همان بجاست

سودی نداد سلسله پردازی جنون

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode