گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۸

 

مست ترا به هیچ میی احتیاج نیست

رنج مرا ز هیچ طبیبی علاج نیست

ای مه، مشو مقابل چشمم که با رخش

ما را به هیچ وجه به تو احتیاج نیست

با من مگو حکایت جمشید و افسرش

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

مجنون عشق را هوس تخت و تاج نیست

اورا که عقل نیست بهیچ احتیاج نیست

گیتی نما چه حاجت؟ اگر جم بصیرتی

آیینه یی به ازمی و جام زجاج نیست

هر کس که بود از هنر خود رواج یافت

[...]

اهلی شیرازی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

بیمار عشق را سر و برگ علاج نیست

گفتم چنانکه هست حکایت مزاج نیست

این دل که در عیار وفا نقد خالص است

بر سنگ امتحان زدنش احتیاج نیست

جامی که هر شکسته ازان لعل پاره‌ای است

[...]

بابافغانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰

 

در شهر ما به دولت عشق احتیاج نیست

در هیچ گوشه نیست که صد تخت و تاج نیست

چشم تری به چین جبین می توان فروخت

کار وفا هنوز چنان بی رواج نیست

خاطر به خنده گل و مل وانمی شود

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۵

 

مجروح عشق را سر و برگ علاج نیست

این خون گرفته را به طبیب احتیاج نیست

برق از زمین سوخته نومید می رود

تاراج دیده را غم باج و خراج نیست

در وادیی که قطع امیدست چاره ساز

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode