سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶
خوش دولتی است وصل تو نعمت حیات
اما دریغ ازین که بود هر دو بی ثبات
خلقی به جستجوی تو دایم به بزم من
وین طرفه تر که من همه شب جویم از خدات
نبود عجب اگر به سر کویت آورند
[...]
حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳
ای از صفات گشته هویدا همه صفات
ذات خجستهات شده مرآت بهر ذات
نزدیک شد که دعوی پیغمبری کنی
کز خط کتاب داری و از غمزه معجزات
یک بوسهای ز وجه، زکاتم نمیدهی؟
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۷ - نور بخش قهستانی قُدِّس سِرّه
شستیم نقشِ غیر، ز الواح کاینات
دیدیم عالمی که صفاتست عینِ ذات
لاهوتصرف ووحدتمحض است و ذات بحت
محو است در حریم هویت تعینات
قدوسیان عالمِ علوی برند رشک
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی
ذات است کز مجالی اوصاف رونماست
یک ذات پاک وصاف، کدر این همه صفات
یک قطره از محیط جلال تو ماسوا
یک ذره ز آفتاب جمال تو کاینات
ای نادری تو ممکن و اسرار واجب است
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۷ - نور بخش قهستانی قُدِّس سِرّه
شستیم نقشِ غیر، ز الواح کاینات
دیدیم عالمی که صفاتست عینِ ذات
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۹۲
ای طایف حریم تو اعیان کاینات
ذرات ملک زایر کوی تو از جهات
تو گشته زیر خاک و من اسوده بر زمین
ما را هلاک در همه حالت به از حیات
ما را ز داغ خود زدی آتش به دلی ولی
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱
شاهی که هست باعث ایجادکائنات
یعنی که مرتضی علی آن مایه نجات
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۸ - وله
ایصاحب صفات خوش از فر خجسته ذات
از خاک درگه تو خجل چشمه حیات
بارای تو عشا زده سر پنجه با غدات
ازقهر تو فتد به بنین حیض چون بنات
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۳ - در تهنیت عیدنوروز و منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام گوید
گهرپاش کلک تو که شد ملجأ ثقات
بود وقت حل و عقد کلید در نجات
زمحمود خط وی جهان رشک سومنات
فشاند بصفحه مشک هی از معدن دوات
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۵ - وله
زاردی بهشت برد تموز عدم حیات
خرداد مانده زآذر مرداد هجر مات
مهر ازسپهر قوه فرا بستد از نبات
بر عندلیب راغ زندتیر ترهات
محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۲۳ - در مدح امام الانس و الجّان صاحب العصر و الزمان علیه السلام
ای پایه ی جلال تو آن سوتر از جهات
برتر بود مقام تو زادراک ممکنات
جایی رسیده ای ز جلالت که آمده
در عالم تصور ذاتت، عقول، مات
فرخ سلیل حجت حق، عسکری تویی
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴
غرقیم در محیط غم ای کشتی نجات
ما را بکش ز ورطه حیرت بساحلات
از جرم اوفتاده نپرسد که مدد
آنکس که قادر است بتبدیل سیئآت
افعال بد زماست تو دانی و ما و لیک
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۱
بوجه کمال کرد تجلی ز عیب ذات
هویدا شد از تمام در اسماء و در صفات
رخ از موهبت نمود بمرآت ممکنات
هر آن ممکنی گرفت زوی خلعت حیات
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط بهاریه در نعت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه فرماید
ذاتیست کز علو تجلیست در صفات
اسمای امهات مر او راست اسم ذات
طفلی کزو رسیده بام و باب حیات
باب جماد و جانور حادث و نبات